کد مطلب:51930
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:8
آيا زمان، آغازي داشته و حادث است، يا آن را آغازي نيست و قديم است؟ اگر زمان قديم باشد، آيا موجب نفي خدا نمي شود؟
براي يافتن مقداري معيّن از پاسخ، توجّه به حقيقت زمان ضروري است. زمان، همچنان كه در فلسفه تحقيق شده است، عبارت از حركت است، و حركت لازمه مادّه و موجودات مادّي است; يعني مسافتي را كه مادّه از مبدأ حركت تا مقصد حركت مي پيمايد، زمان آن حركت گويند. به همين لحاظ، زمان موجودي «منصرم الوجود» است; يعني كيفيّت وجودش به گونه اي است كه ذاتش با حدوث و فنا همراه است; مانند فاصله زماني ميان مادّه اوّليّه يك سيب تا هنگامي كه به شكل سيبي كامل درآيد. مسافت در اين جا لزوماً به معناي مسافت مكاني نيست، بلكه فاصله ميان ابتدا و انتهاي حركت در يك مقوله از مقولات نه گانه فلسفي است.
بر اين اساس، اوّلا، روشن است كه فرض قديم بودن زمان، فرضي اشتباه است; زيرا حدوث(=ايجاد) و انصرام(=از ميان رفتن) در حقيقت زمان نهفته است. ثانياً، به شمار انواع و افراد حركت در عالم مادّه، زمان وجود دارد. ولي براي نظم يافتن امور انسانها، مدّت زمان حركت زمين به دور خود، و مدّت زمان حركت زمين به دور خورشيد در تقويم شمسي، و مدّت زمان حركت ماه به دور خورشيد در تقويم قمري، مبناي محاسبه زمان قرار گرفته است.
ثالثاً، اگر ثابت شود كه موجودات مادّي در هستي خويش به خداوند نيازمندند، اين نيز ناگزير ثابت مي شود كه زمان در وجودش به خداوند نيازمند است; زيرا زمان نيز يكي از پديده هاي هستي و مادّي است.
( بخش پاسخ به سؤالات )
ـ119ـ
آفـريدگار، خداشناسي
راههاي شناخت خدا آفاتي عقلي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.